سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مهاجر

کاش می شد تا به آسمان پر کشید .

خوب است بعضی وقت ها انسان هایی که خود را در عصر مدرنیسم و حتی پست مدرنیسم می بینند لحظه ای برای جواب دادن به خیلی از سئوالات خود در زمینه چرایی آفرینش بدین فکرکنند که این دوران به اصطلاح مدرن و ... برای ایشان چه ارامشی را به ارمغان آورد و یا بهتر بگوید این دنیایی که برای رسیدن به آسایشش به تمام وجود قدم برداشت و همت کرد چقدر او را به آرامش رسانید .

آیا به گونه ای شد که وقتی صبح تا به شب برای رسیدن به آسایش همت کرد و شب هنگام برای خوابیدن و رسیدن به آرامش سر بر بالین گذاشت ، دغدغه ای دیگر نداشت و آن رسیدن به آرامش را قربانی در راه این آسایش نکرد .

چرا انسان اینگونه شده است و جدای از این حرفها با همه این امکاناتی که برای او میسر شده است از زندگی لذت نمی برد و شیرینی ارامش را نمی چشد .

شاید بتوان یک پاسخ ابتدایی به او داد و نسخه ای برای درمان او نوشت و آن این است که تو باید از ابتدا دنیا را خوب می شناختی .

دوستی برایم پیامکی نوشته بود بدین مضمون که وقتی پا در این دنیا گذاشتم آنقدر مبهوت بودم که تا دو سال نمی توانستم حرف بزنم .

خوب است دنیا را به خوبی بشناسیم تا بدانیم برای چه چیزی داریم تمام آرامش خودمان را از بین می بریم . (تعریف آسایش و آرامش بماند تا وقتی دگر)

این دنیا چند ویژگی ای دارد که دل بستن را نشاید :

  • لذت های او جاودانه نیست و به غیر از لذت های معنوی بقیه لذت های آن آسیب رسان است ( به غیر همسرداری که هم دنیاست و هم آخرت )
  • دنیا گذرگاهی است موقت و کاروانسرایی است در بین راه رسیدن به قله های موفقیت. امام علی در این مورد می فرمایند : همانا دنیا منزلگاهی است که هر لحظه باید آماده کوچ کردن از آن باشی و جایگاه اقامت نیست . خوبی آن اندک و بدی اش آماده است و حکومتش رو  به نیستی می رود و آبادیش ویران می شود .
  • دنیا ناچیز است . قل متاع الدنیا قلیل و الاخره خیر لمن اتقی ( نساء 77 )
  • دنیا ناپایدار است . پیامبر اعظم در این مورد می فرمایند : من سه چیز را برای کسی که دل به دنیا بسته است تضمین می کنم : فقری که بی نیازی برای آن نیست ، گرفتاری ای که آسودگی برای آن نیست و حزن و اندوهی که پایان ندارد .

می گویند موسی شخصی را بر روی درخت دید به او گفت چند سالت است ؟ گفت : 900 سال . گفت : چرا برای خود خانه ای نساختی و بر روی درخت زندگی می کنی . گفت : عمر 900 سال آنقدر کم است و بی ارزش دیدم چرا آن را برای ساختن خانه هدر دهد دیدم بر روی درخت زندگی کنم و وقت خود را برای رضای خدای متعال خرج کنم بهتر است . به موسی وحی شد که به او بگو اگر همچون انسان های آخر زمان 90 سال بیش زندگی نمی کردی چه می کردی ؟ جواب داد همه اش را به یک سجده طی  می کردم .

خیلی عجیب است ولی افسانه نیست

زندگی ، دنیا و وقت کم